1 - نمونه اولی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا هستند که وقت افطارغذای خودشان را به یتیم و مسکین و اسیر میدهند: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» (انسان/8)؛ اگر مرد میخواهد کار خیر کند، زن مانعش نشود. در قرآن خیلی آیه داریم که مانع خیر نشوید. «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِالله» (اعراف/45)؛ میگوید: پیری داری، کوری داری، بچه داری، نوه داری.
2 - زن و شوهر هردو بدجنس، ابولهب و زنش: «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ» (مسد/1)؛ عموی پیغمبر است. اسلام عمو و پسرعمو و دایی و پسر دایی و خاله و پسرخاله و عمه و پسرعمه نمیشناسد. کج است، میگوید: خدا لعنتش کند.
3 - زن خوب، مرد بد: همسر فرعون، الگوی همه مؤمنان. قرآن میگوید: زن میتواند امام همه مردها باشد: «وَ ضَرَبَالله مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن» (تحریم/11)؛ کمونیستها میگفتند: فکر انسان تابع اقتصاد است؛ یعنی اگر کسی در کاخ زندگی کرد، فکرش هم کاخی است. در کوخ زندگی کرد، فکرش هم کوخی است. زن فرعون گفت: دروغ است، من در کاخ زندگی کردم اما فکر من کاخی نشد.
4 - مرد خوب و زن بد. همسر نوح، الگوی کافران: «ضَرَبَالله مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ»(تحریم/10)؛ از این فهمیده میشود که نظام خانواده مؤثر هست، اما علت کامل نیست، میشود آدم در خانواده بد خوب باشد، میشود در خانواده خوب، بد باشد. اصل اراده است.
5 - موعظههای لقمان در قرآن. ما معمولاً عارمان میشود از همدیگر نقل کنیم. یعنی اگر بنده از دوستم یک چیزی شنیدم، حاضر نیستم اسمش را ببرم. ولی خدای خالق عارش نمیشود، از لقمان چیزی نقل کند: «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ» (لقمان/13)؛ موعظهاش چه بود؟ «یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ»(لقمان/13)؛ نخستین وظیفه والدین این است که بچه را به سمت خدا ببرند. بچههایمان را مؤمن تربیت کنیم. به بچههایمان بگوییم: همهکاره خداست. فکر نکن اگر خانه ما آن محله بود عزیز هستیم. فکر نکن اگر این شغل را داشته باشیم عزیز هستیم. با فلانی فامیل شویم عزیز هستیم. سراغ دارم آدمهایی را که دست و پا زدند با فلان فامیل ازدواج کنند. آن فامیلشان چپه شد، حالا فراری است. «الهی بِیَدِکَ لَا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی» (بحارالانوار/ج91/ص96).
6 - راههای دعوت نسل نو به نماز. «أَقِمِ الصَّلاه» به بچهها نماز یاد بدهیم. نماز بدون مستحبات، نماز ساده. چه کنیم بچهها نمازخوان شوند. آنقدر نعمتها را بشمارید، تا نسبت به خدا شرمنده شوند. «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ» (بلد/8)؛ یک جفت چشم به تو ندادم. زبان به تو ندادم. «وَ لِسَانًا وَ شَفَتَینِْ» (بلد/9)؛ یک جفت لب به تو ندادم. «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً» (نباء/6)؛ زمین را بستر گهواره برای تو قرار ندادم. «وَ جَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا» (نباء/13)؛ چراغ مجانی بالای سرت نگذاشتم. «وَ أَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثجََّاجًا» (نباء/14)؛ باران برایت نفرستادم. اگر نعمتهای خدا را شمردی، نرم میشود.